این داستان شگفت انگیز در عصر شوالیه های شجاع، شاهزاده خانم های زیبا و جادوگران در حال نبرد اتفاق افتاد. روسلان، هنرمند سرگردانی که رویای شوالیه شدن را در سر می پروراند، با میلا زیبا آشنا شد و عاشق او شد. او حتی شک نداشت که او دختر پادشاه است. با این حال، قرار نبود که شادی عاشقان زیاد طول بکشد. چرنومور، جادوگر شیطانی، در یک گرداب جادویی ظاهر شد و میلا را درست جلوی چشمان روسلان دزدید تا قدرت عشق او را به قدرت جادویی خودش تبدیل کند. بدون هیچ مقدمه ای، روسلان در تعقیب شاهزاده خانم دزدیده شده قرار می گیرد تا بر همه موانع غلبه کند و ثابت کند که عشق واقعی قوی تر از جادو است.
در سال 1636 در یک اکراین به یک گردان قزاق که طلاهای پادشاه لهستان را حمل میکرده، حمله شده و طلاها به سرقت رفته است، ماکسیم اوسا که یکی از افراد گردان است، تلاش خود را برای یافتن طلاهای گمشده به کار میبرد اما ناگهان خود به یکی از مظنونین اصلی سرقت تبدیل میشود.